2024-03-28T20:12:22Z
https://naqd.guilan.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=626
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
بررسی سوژه مدرن در بوف کور صادق هدایت و ملکوت بهرام صادقی
محمدمهدی
ابراهیمی فخاری
مریم
شریف نسب
سوژه و سوژگی یا سوبژکتیویته، یکی از مؤلفههایی است که براساس آن میتوان تشخیص داد یک اثر داستانی، مدرنیستی محسوب میشود یا خیر. سوژه مدرن در مورد خود میاندیشد. از این رو بسیاری از داستانهای مدرنیستی، شخصیتهایی دارند که به خودشان میاندیشند و زندگی و افکارِ این شخصیتها در مرکز توجه داستان قرار دارد. میتوان گفت که این داستانها ذهنمحور هستند. پرداختن به «شخصیت» و افکار او در داستانهای مدرنیستی اهمیت فراوانی پیدا میکند که این خصوصیت در داستانهای پیشامدرن دیده نمیشود، یا کمتر دیده میشود. در داستانهای مدرنیستی فارسی نیز سوژه و سوژگی اهمیت دارد. دو اثری که توجه ویژه به این مسئله، در آنها دیده میشود، بوف کور، نوشته صادق هدایت و ملکوت نوشته بهرام صادقی هستند. در این دو رمان شخصیتها و افکار آنان محوریت دارند. در این پژوهش ابتدا خصوصیات سوژه برشمرده شده، تعریف نسبتاً دقیقی از آن به دست آمده و سپس اثبات شدهاست که شخصیتهای اصلی هر دو اثر، سوژه هستند و خصوصیات سوژگی در آنها وجود دارد. آگاهی، اختیار / آزادی و فردیت، خصوصیات اصلی سوژگی هستند که هریک از آنها در مورد شخصیتهای اصلی این دو داستان مورد بررسی قرار گرفتهاند.
سوژه
سوژگی
ادبیات داستانی ایران
بوف کور
ملکوت
مدرنیسم
2019
09
23
7
25
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3753_5d55e72aa58a07742d66fa87dde5e192.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
تکنولوژی انضباطی و بدن برساخته در داستانهای مدرسه
نگین
بی نظیر
تقابلسازی روح و بدن و توجه به انسان بهمثابه موجودی روحانی در دستگاه فلسفی افلاطون شکل گرفت. این دوگانهانگاری و تفکر دوشقی تا قرن بیست در بدنه فلسفه غرب جاری بود. اواخر قرن بیستم با مطالعات فیلسوف پدیدارشناس، موریس مرلوپونتی بدن و همبستهها و وابستههای مفهومی- تصویری آن، نقطه کانونی پژوهشها و مطالعات بسیاری شد. جامعهشناسی بدن، نظریه بدن، بدن فرهنگی و بدن گفتمانی، بدن را بهمثابه متن/ پدیدهای فرهنگی- اجتماعی تحلیل و واکاوی مینمایند. هر گفتمانی، بدنی متفاوت با ریخت و سلوک بدنیِ مطلوب خویش را بازنمایی و بازآفرینی میکند. جستار حاضر از منظر جامعهشناسی بدن و با تکیه بر اندیشههای میشل فوکو داستانهای مدرسه را بازخوانی و تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه تکنولوژی انضباطی در داستانهای مدرسه با تکیه بر اصل رؤیتپذیری/ سراسربینی با مهندسی ساختمان- مدرسه، نظارت سلسلهمراتبی، جزئیترین رفتارهای بدنی را در هر مکانی، رصد میکند. نگاه میکروسکوپی، نقاط مقاومت دانشآموزان را با مجازات انضباطی، پاسخ میدهد و به این طریق، سوژهها را تنبیه، پایگانمندی و قضاوت میکند. سوژهشدگی محصول دیگر تکنولوژی انضباطی است. مجریان انضباطی با خطابهای حیوانی (گوساله، الاغ، سگ و غیره) بدنی حیوانی به دانشآموزان تحمیل میکنند. در پروسه سوژهسازی، بهتدریج همبستههای ریخت بدنی جدید در دانشآموزان نقش میبندد و آنها باور میکنند که چون حیوانات نفهم، کودن و بیشعورند.
بدن
بازنمایی
تکنولوژی انضباطی
داستانهای مدرسه
2019
09
23
27
49
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3754_f008d1aa565ef53907c8de7c8af1d305.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
تحلیل هویت اجتماعی مانلی نیما براساس تحلیل انتقادی گفتمان
محمد
پارسانسب
محمد
شادروی منش
حافظ
صادق پور
پژوهش حاضر شعر روایی مانلی را به مدد تحلیل انتقادی گفتمان با رویکرد نورمن فرکلاف بررسی میکند و ایدئولوژی نیما و جامعه را در قبال هویت اجتماعی طبقات روشنفکر و محروم جامعه روشن میسازد. از این رو مسئله هویت اجتماعی کنشگران روایت در گفتگوها، صحنهسازی این شعر روایی مورد توجه قرار خواهد گرفت. پری و مانلی دو شخصیت خیالی بازنمایی از ایدئولوژی و زیستجهان جامعه ایرانی در سالهای 1324-1336 هستند. نیما در تقابل با گفتمان حاکم و سایر گفتمانها، مانلی را به مدت 1۲ سال میآفریند. مانلی نماد گریز از واقعیت و اجتماع به سوی ناکجاآباد (کشور دریا) در روند تحولات اجتماعی است. یأس و گریز مانلی از اجتماع فاسد خود در پایان روایت، به اوضاع جامعه بعد از کودتای 28 مرداد 1332 شمسی میماند. این اثر نیما سیر سرنوشت جبر طبقاتی را به سوی آرمانشهر توصیف میکند. گردآوری دادهها به شیوه اسنادی و هدفمند بودهاست و متن به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی میشود.
تحلیل گفتمان
شعر روایی
مانلی
نیما
2019
09
23
51
74
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3755_aec0e216c6a2e6a5f2c5c85e0db28b71.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
معانی و بیان؛ از آشنایی تا جدایی (بررسی آراءِ شارحان مفتاح العلوم در خصوص نسبت میان علم معانی و علم بیان در قرن هفتم و هشتم)
مصطفی
جلیلی تقویان
در بسیاری از پژوهشهای معاصر درباره تاریخ بلاغت مسلمانان، اغلب جدایی دو علم معانی و بیان را به ابویعقوب سکاکی (ف 626 ق) و بعضی به جرجانی (ف 471 ق) نسبت دادهاند. ضعف بزرگی این تاریخنگاری آن است که معمولاً حوادث فکری تاریخ را به یک شخص خاص منسوب میکند، حال آنکه پیدا است که هر حادثهای در تاریخ علم امری تدریجی است و پدیدآمدنش امری یکبارگی و به دست یک فرد نیست. جدایی این دو علم نیز نه تنها از پیش از سکاکی آغاز شده بود بلکه تا چند قرن پس از او نیز به طول انجامید. بر همین بنیاد نگارندگان این مقاله بر آن شدند تا شرح جدایی این دو علم را از یکدیگر در قرنهای هفتم و هشتم -یعنی پس از سکاکی- پیگیری کنند. با بررسی شرحهای این دوره آشکار شد که یکی از شارحان مفتاح به نام قطبالدین شیرازی (ف 710 ق) در پی آن است که به جای پرداختن به تفاوتهای این دو علم، بیشتر به شباهتها و یکسانیهای آنها بنگرد درحالیکه هرچه به اواخر قرن هشتم نزدیکتر میشویم شارحان، بیشتر به تفاوتهای این دو علم نظر میکنند. در واقع در اواسط و اواخر قرن هشتم، این نگرش شیرازی، با نقد چند تن از شارحان برجسته، روبهرو میشود. اهمیت این نقدها در آن است که زمینهساز جدیتر شدن و در نهایت قطعی شدن جدایی این دو علم میگردد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا تقابل این دو نظرگاه، یعنی هواداران جدایی حداقلی معانی و بیان و هوادران جدایی حداکثری این دو علم، بهتفصیل بیان شود
معانی
بیان
سکاکی
شارحان مفتاح العلوم
جدایی حداقلی و حداکثری
2019
09
23
75
98
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3756_482bdef3192e71b29b5863ccbd55ad56.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
جنسیت و قدرت در گفتمان زنانه رماننویسی ایران (با تکیه بر رمانهای زنان در دو دهه 70-80)
مریم
عاملی رضایی
محدودیت و ممنوعیتی که در طول تاریخ برای زنانهنویسی وجود داشته به موازات پردهنشینی زنان در اجتماع شکل گرفته و در طول تاریخ نهادینه شدهاست. گرچه ادبیات داستانی در دوره مدرن در ایران شکل گرفت، همچنان گفتمان مردانه بر آن غالب است. داستانهای زنان نیز اغلب به بازتولید کلیشههای جنسیتی پرداختهاند. از دهه هفتاد به بعد، به موازات گسترش کمی و کیفی رماننویسی زنان، مقارن با رشد آگاهی و تحصیلات و حضور بیشتر آنان در اجتماع در کنار تغییر تدریجی جایگاهشان در حیطه اقتصاد و فرهنگ، دانش خلقشده در ادبیات داستانی زنان، اشکال تازهای از قدرت را به وجود آورده و معادله قدرت را از کنشی یکسویه به کنشی تعاملی تغییر دادهاست. زنان گزارههای تازهای را به عنوان امر واقعی وارد ادبیات داستانی کرده، دانشی تولید میکنند که نوعی مقاومت در برابر قدرت مستقر و مسلط ایجاد میکند. آنان از روالهای طرد و عکسی استفاده میکنند که تمایز میان گزارههای «غلط» و «درست» را بازتولید میکند. در این پژوهش با تحلیل و تفسیر دادههای مفهومی از ده رمان معروف و موفق نویسندگان زن در دو دهه، چگونگی چرخش مفاهیم قدرت در این رمانها بررسی میشود. مهمترین کنشهای معطوف به قدرت زنان که در رمان فارسی این دو دهه بازتولید شده، عبارت است از چالش با ساختهای سنتی قدرت مردسالار، بیان احساس طردشدگی عاطفی در زندگی زناشویی، تفاوت در شیوههای مادری و تعریف زن خانگی، آشپزخانه کانون محوری قدرت در خانه، زنانهشدن فضاهای شهری، تغییر نقشها و کلیشههای جنسیتی و گوناگونی شکلهای خانواده. مؤلفههای تکرارشونده فوق، فرهنگ قدرت را از یکسویهنگری به سمت فرهنگی تعاملی در ادبیات داستانی ایران سوق دادهاست.
داستانهای زنان
جنسیت
قدرت
دهه هفتاد
دهه هشتاد
2019
09
23
99
124
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3757_b970c905b4b8bfa401c777f630f567d3.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
غایتشناسی نقد و تصحیح متون
مجتبی
مجرد
در یکصد سال گذشته که تصحیح متون با روشهای جدیدتر در ایران متداول شده، شاهد تصحیح فراوان متون کهن بودهایم. این تصحیحات، عموماً نوعی تقلید و کپیبرداری روششناسانه از کارهای بزرگانی مانند محمد قزوینی، ملکالشعرای بهار، جلالالدین همایی، مجتبی مینوی و چند تن دیگر از استادان بزرگ این فن بوده که در آنها به ساختار ظاهری متنِ عرضهشده بسنده شدهاست؛ هرچند استادان بزرگی نیز در همین دوره به توسعه و رشد این فن کمک کرده و تصحیحات برجستهای انجام دادهاند. یکی از مهمترین چالشهای تصحیح متن در ایران معاصر، بیتوجهی به مبانی نظری دانش تصحیح متن یا متنپژوهی است. فقر مبانی نظری، در بیشتر موارد، تصحیح متون فارسی را در حد یک مقابله ساده و مکانیکی با صفحهآراییهای علمینما تنزل دادهاست. با توجه به ضرورت گفتمانسازی نظری در حوزه نقد و تصحیح متون، این نوشتار به سهم خود میکوشد تا به بررسی، تبیین و نقد غایتشناسی تصحیح متون در نگاههای گوناگون سنتی، مدرن و پسامدرن بپردازد. همچنین ارتباط میان فهم مخاطب و تصحیح متن به عنوان اصلی فراموششده در حوزههای تئوریک تصحیح، مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاست.
تصحیح متون
متنپژوهی
مخاطب
2019
09
23
125
140
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3758_45935245509c1bb8972b777325a6316b.pdf
نقد و نظریه ادبی
2476-7387
2476-7387
1398
4
2
نگاهی انتقادی به گفتمانهای قدرت و جنسیت در داستان کوتاه «شازدهخانم» نوشته شیوا ارسطویی
آزاده
نجفیان
سعید
حسامپور
فریده
پورگیو
دهههای هفتاد و هشتاد را میتوان دوران تثبیت ادبیات زنان و شکلگیری گفتمانی زنانه دانست. شیوا ارسطویی ازجمله نویسندگانی است که با محور قراردادن زنان سعی میکند از مفهوم زنانگی در آثارش کلیشهزدای کند. این مقاله به بررسی انتقادی دو گفتمان قدرت و جنسیت و ارتباط آنها با یکدیگر در داستان «شازدهخانم» پرداختهاست. داستان در دو سطح درونی و بیرونی پیش میرود. در سطح بیرونی، گفتمان سیاسی حاکم به واسطه انقلاب در حال دگرگونی است و به تبع آن جایگاه سوژگی افراد در جامعه نیز در حال تغییر است. این تغییرات تعریف زن و زنانگی را نیز شامل میشود. در سطح درونی، راوی خود را در مرز بین سنت و مدرنیته مییابد. او به پشتوانه خودآگاهی اجتماعی، از پذیرفتن بیچون و چرای بخشی از سنت سر باز میزند اما همچنان در جامعه مردسالار در جایگاه فرودست باقی میماند. این تغییرات یکسویه نیستند. همانطور که دگرگونی در گفتمان قدرت، تحول در گفتمان جنسیت را به دنبال دارد، تغییر گفتمان جنسیت و هویت جنسی نیز خودآگاهی زنان نسبت به حقوق و مطالباتشان را در پی دارد که سطوح بالاتر اجتماعی را وادار به پذیرش موجودیت آنها و سازگار کردن خود با تعاریف جدید میکند.
گفتمان انتقادی
قدرت
جنسیت
شیوا ارسطویی
2019
09
23
141
158
https://naqd.guilan.ac.ir/article_3759_e7a03ddb6a6a8bd9c82c365611b4d2ec.pdf