بازنمایی شخصیت اسکندر و دارا در دو نامه از اسکندرنامۀ نظامی با توجه به لایۀ توصیف در رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

2 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

3 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

چکیده

اسکندر در منابع گوناگون دورۀ اسلامی، به‌ویژه اسکندرنامه‌ها در قالب شخصیتی محبوب تصویر شده است. نظامی هم در اسکندرنامۀ خود تلاش دارد چهره‌ای از یک شاه آرمانی در قامت شخصیت اسکندر معرفی کند. در این پژوهش دو نامه از دارا و اسکندر در شرف‌نامۀ نظامی بر اساس ابزار عبارت‌بندی افراطی، شمول معنایی، تضاد معنایی، واژگان نشان‌دار، حسن تعبیر، عاملیت جمله، فرآیند اسم سازی، وجه، وجهیت، ضمایر، شیوه‌های اقناعی، پیوند جملات، قراردادهای تعاملی و ساختارهای گسترده‌تر در متن از لایۀ توصیف تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و برخی مفاهیم علم معانی چون احوال مسند، احوال مسندالیه، اغراض ثانوی و حصر و قصر بررسی شد. بر این اساس نظامی تمایل دارد دارا را شخصیتی مغرور، خودبرتربین، انحصارطلب، بی‌خرد، کهنه‌گرا و خوشگذران و در مقابل او، اسکندر را شخصیتی خردمند، خداترس، جنگجو، جوان، سخنور و قدرتمند بازتاب می‌دهد. همچنین سخنان دارا همواره تند و صریح و سخنان اسکندر غالبا غیرمستقیم و در لفافه است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The representation of the characters Alexander and Dara in two letters from Nizami's Iskandarnameh, considering the descriptive layer within the critical discourse analysis approach.

نویسندگان [English]

  • Zahra Bahreinian 1
  • Sayyedeh Maryam Rozatian 2
  • Omid Zakerikish 3
  • Masoud Algooneh Juneghani 2
1 P.H.D Student, Department of Persian Language and Literature Humanities Faculty, University of Isfahan, Iran
2 Associate Professor, Department of Persian Language and Literature Humanities Faculty, University of Isfahan, Iran
3 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature Humanities Faculty, University of Isfahan, Iran
چکیده [English]

In various Islamic sources, especially in the Iskandarnameh, Alexander has been portrayed as a popular figure. Nizami too, in his Iskandarnameh, strives to depict Alexander as the epitome of an ideal king.In this research, two letters from Dara and Alexander in Nizami's Sharafnama were analyzed based on the tools of overwording, Hyponymy, Antonymy, Marked vocabulary, Uphemism, agency in sentences, nominalization, Modes of Sentence , modality ,pronouns, persuasive strategies ,sentence cohesion ,interactional conventions, and broader text structures from the descriptive layer of Fairclough's Critical Discourse Analysis,

along with some concepts from rhetoric (Maani) such as the states of the subject, states of the predicate, secondary intentions, Hasr and Qasr. Based on this, Nizami tends to portray Dara as a proud, arrogant, exclusive, foolish, traditional, and revellercharacter, while in contrast, he depicts Alexander as a wise, God-fearing, warrior, young, eloquent, and powerful figure. Furthermore, Dara's words are always harsh and direct, while Alexander's words are indirect and veiled

کلیدواژه‌ها [English]

  • Alexander
  • Dara
  • Iskandarnameh
  • Critical Discourse Analysis