معانی و بیان؛ از آشنایی تا جدایی (بررسی آراءِ شارحان مفتاح العلوم در خصوص نسبت میان علم معانی و علم بیان در قرن هفتم و هشتم)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تهران

چکیده

در بسیاری از پژوهش­های معاصر درباره تاریخ بلاغت مسلمانان، اغلب جدایی دو علم معانی و بیان را به ابویعقوب سکاکی (ف 626 ق) و بعضی به جرجانی (ف 471 ق) نسبت داده­اند. ضعف بزرگی این تاریخ­نگاری آن است که معمولاً حوادث فکری تاریخ را به یک شخص خاص منسوب می­کند، حال آنکه پیدا است که هر حادثه­ای در تاریخ علم امری تدریجی است و پدیدآمدنش امری یکبارگی و به دست یک فرد نیست. جدایی این دو علم نیز نه تنها از پیش از سکاکی آغاز شده بود بلکه تا چند قرن پس از او نیز به طول انجامید. بر همین بنیاد نگارندگان این مقاله بر آن شدند تا شرح جدایی این دو علم را از یکدیگر در قرن­های هفتم و هشتم -یعنی پس از سکاکی- پی­گیری کنند. با بررسی شرح­های این دوره آشکار شد که یکی از شارحان مفتاح به نام قطب­الدین شیرازی (ف 710 ق) در پی آن است که به جای پرداختن به تفاوت­های این دو علم، بیشتر به شباهت­ها و یکسانی­های آنها بنگرد درحالی‌که هرچه به اواخر قرن هشتم نزدیک­تر می­شویم شارحان، بیشتر به تفاوت­های این دو علم نظر می­کنند. در واقع در اواسط و اواخر قرن هشتم، این نگرش شیرازی، با نقد چند تن از شارحان برجسته، روبه‌رو می‌شود. اهمیت این نقدها در آن است که زمینه­ساز جدی­تر شدن و در نهایت قطعی شدن جدایی این دو علم می­گردد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا تقابل این دو نظرگاه، یعنی هواداران جدایی حداقلی معانی و بیان و هوادران جدایی حداکثری این دو علم، به‌تفصیل بیان شود

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A Study of the Ideas of the Commentators on Miftah al-Ulum regarding the Relationship between Ma’ani and Bayan

نویسنده [English]

  • Mostafa Jalili Taqavian
PhD Candidate of Persian Language and Literature, University of Tehran
چکیده [English]

In a number of recent studies on the history of Islamic rhetoric the division of ma’ani (the study of syntax at the level of language) and bayan (the study of tropes and figures of speech) has been attributed to Abu Yaqub Al-Sakaki. On the other hand, some scholars believe that it was first Jorjani who subdivided the study of these sciences in the history of Islamic rhetoric. It is quite plain that this controversy among scholars is superficial because any shift in the study of sciences is gradual and its emergence is not spontaneous. The same is true of the division of ma’ani and bayan. Not only did it begin before Sakaki but it also took centuries after him for these sciences to become completely separated. Considering this fact in this paper, we have studied the means to which ma’ani and bayan became separated in the 7th and 8th centuries AD. Our study shows that Qotboddin Shirazi – one of the interpreters of Al-Meftah – is keen to emphasize the similarities of ma’ani and bayan. His views are later challenged by some other eminent interpreters in the 8th century AD. This shows how gradually this division occured in the history of Islamic rhetoric. This paper illustrates the confrontation between those who see ma’ani and bayan as almost similar fields and do not support their separation, and those who entirely support it.
 
Extended Abstract
 
1. Introduction
As the development of concepts is a gradual process, historians are expected to study the formation of concepts as a constant process of change and evolution. In the present study two concepts of ma’ani (the study of syntax at the level of language) and bayan (the study of tropes and figures of speech), which were considered in the Islamic civilization to be the same for centuries, are examined. Some contemporary scholars believe that ma’ani and bayan were used interchangeably until the late 5th century A.H. According to Ahmad Matlub, Zamakhshari and Fakhr Razi treated ma’ani and bayan as a single concept and the first conceptual distinction between these two was made by Sakkaki in his Miftah al-Ulum in 626 A.H. Hashim Muhammad Hashim Mahmoud similarly holds that before Sakkaki rhetoric was not divided into ma’ani and bayan.
 
2. Theoretical Framework
The present article is based on the idea that concepts go through changes in their meaning and application throughout their history, making it impossible to understand a concept without knowing about the changes it has undergone. Thus, here, attempt is made to examine the process through which ma’ani and bayan developed separate meanings.
 
3. Methodology
As in the present article Sakkaki is considered to be the first person to distinguish between ma’ani and bayan, this study will focus on a period covering one century before and one century after him, i.e. 6th to 8th century A.H. Annotations on Miftah al-Ulum, which have attracted little attention, will be the focus of attention.
 
4. Findings
Based on the results of the present study, the distinction between ma’ani and bayan can be traced back to Sakkaki rather than Abd al-Qahir al-Jurjani. Before Sakkaki, Fakhr al-Din al-Razi had practically, rather than theoretically, distinguished between these two terms when outlining the main topic of his book Nihayah al-Ijaz fi Dirayah al-‘I’jaz. Motarzi Ganjavi has written an important introduction to rhetoric, in which he has somehow divided rhetoric into ma’ani, bayan and badi’. However, it was not until about one hundred years after Sakkaki that the separation between ma’ani and bayan was accepted by most scholars. In the decades following Sakkaki, commentators on his work were divided into two groups: one agreeing with a minimal separation of these two sciences and the other accepting a maximal distinction. However, with the emergence of scholars such as Taftazani and al-Jurjani the ground was prepared for accepting the separation of these sciences.
 
5. Conclusion
A close study of commentaries on Miftah al-Ulum reveals that the farther we get from the time of Sakkaki, the larger grows the number of supporters of separation of these two sciences. Sakkaki’s position in this regard is somewhat ambiguous; he considers bayan to be a branch of man’ani, but at the same time he devoted two separate chapters to them, with distinct definitions for each science. Some scholars, however, believe that al-Jurjani laid the foundation for the separation of these two sciences by writing a book about each. If we accept this to be the case, then, al-Jurjani’s works should be examined to arrive at an answer to the questions concerning the separation of these sciences.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Ma’ani
  • Bayan
  • Sakkaki
  • Miftah al-Ulum
  • Minimal and Maximal Separation of Ma’ani and Bayan
ابن‌مالک، م.  بی­تا.  المصباح فی علوم‌المعانی و البیان و البدیع، حققه و شرحه و وضع فهارسه ح. ع. یوسف، مکتبه الآداب.
ازرقی هِرَوی، ا. ج. 1336. دیوان حکیم ازرقی هروی، جمع­آوری و تصحیح و تحشیه و تعلیقات و خط ع. عبدالرسولی. تهران: دانشگاه تهران.
اسمیت، و. 1387. «شکل‌گیری یک کتاب درسی: (شکل‌گیری یک کتاب درسی بلاغت در قلمرو فرهنگ اسلامی)». ترجمه ن.ق. سارلی. مجله پژوهش و نگارش کتب دانشگاهی، (19): 32-51.
تفتازانی، س. 1308. الشرح المطول علی التلخیص، ناشر بوسنوی الحاج افندی.
ـــــــــــ . 1434. المطول شرح تلخیص مفتاح‌العلوم، تحقیق ع.ح. هنداوی. بیروت: دار الکتب العلمیه.
جلیلی­تقویان، م و هادی، ر. و ترکی، م. و نوروزی، ع. 1397. «بازنگری در تاریخ استقلال فن بدیع در بلاغت اسلامی». جستارهای ادبی، سال پنجاه و یکم(سوم): 97- 116.
حاجی‌خلیفه. بی‌تا. کشف‌ الظنون عن اسامی الکتب و الفنون. بتصحیح م. ش. الجزء الاول، لبنان: دار احیاء التراث العربی.
حموی، ی. 1993. المعجم الادباء، تحقیق ا. عباس. ج6. بیروت: دارالغرب الاسلامی.
خطیبی­خلخالی، ش. م. 2007. مفتاح تلخیص المفتاح، تحقیق و تعلیق ه. م. هاشم محمود. 2ج. قاهره: مکتبه الأزهریه للتراث.
خوافی، ب. ح. 1261. کتاب الافصاح فی شرح الایضاح، نسخه خطی موجود در کتابخانه راغب پاشا.
دادبه، ا. و فرزانه، ب. 1367. «بیان». دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 13، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
رازی، ف. م. 2004. نهایه‌الایجاز فی درایه‌الاعجاز، تصحیح ن. حاجی مفتی‌اوغلی، بیروت: دار صادر.
سبکی، ب. 2003. عروس‌الافراح، تحقیق ع.ح. هنداوی. ج2. بیروت: المکتبه العصریه.
سکاکی، م. 2000. مفتاح‌العلوم، حقّقه و علّقه و فهّرسه ع. ح. هنداوی، بیروت: دارالکتب.
سعد سلمان، م. 1362. دیوان مسعود سعد سلمان، تصحیح ر. یاسمی. تهران: امیرکبیر.
شاه نعمت­الله ولی. 1362. دیوان شاه نعمت الله ولی، با مقدمه س. نفیسی و حواشی م. درویش. تهران: کتابفروشی علمی.
شمیسا، س. 1386. معانی، تهران: میترا.
شیرازی، ق. 900. مفتاح المفتاح، نسخه خطی کتابت 900. موجود در مرکز احیاء میراث اسلامی: قم.
صفا، ذ. 1373.  تاریخ ادبیات ایران. جلد سوم قسمت1. تهران: فردوس.
ضیف، ش. 1383.  تاریخ و تطور علوم بلاغت، ترجمه م.ر ترکی. تهران: سمت.
طاش­کبری‌زاده، ا. 2002. مفتاح‌ السعاده، ج 1، بیروت: دارالکتب العلمیه.
عبدالجفال، م. 1374. «نقد و بررسی مبانی فصاحت». ترجمه ح. سیدی. مجله کیهان اندیشه،(64): 194-175.
عنصری بلخی، ا. ح. 1363. دیوان عنصری، به کوشش م. دبیرسیاقی. تهران: کتابخانه سنایی.
فارابی، ا. م. 1991.  احصاءالعلوم. بیروت: مرکز انهاء القومی.
فرغانی، س. 1364. دیوان سیف فرغانی، با تصحیح و مقدمه ذ. صفا. تهران: فردوسی.
قزوینی، ز. ۲۰۰۶. عجایب‌المخلوقات و غرائب‌الموجودات. تحقیق م. القاضی. قاهره: مکتبه الثقافه الدینیه.
قفطی، ع. 2004.  إنباه الرواه علی أنباه النُحاه. التحقیق م. ابوالفضل ابراهیم. ج۱. بیروت: مکتبه العصریه.
کاشی، ع. 1042. شرح المفتاح، نسخه خطی، ینی جامع.
مطرزی خوارزمی، ن. 610. الایضاح فی شرح مقامات حریری، نسخه خطی از کتابخانه نور عثمانیه به شماره 4063.
مطلوب، ا. 1968. القزوینی و شروح التلخیص، بغداد: منشورات مکتبه النهضه.
ـــــــ . 2010. دراسات بلاغیه و نقدیه، عراق: دار رشید.
یواقیت‌العلوم و دراری‌النّجوم.  1345. به ‌تصحیح م. ت. دانش‌پژوه. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.